تعداد بازدید: ۱۰۸۱۵
کد خبر: ۲۹۰۵
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۳ - 2017 24 July

تاریخ نامگذاری آدمیان در غباری از ابهام و تاریکی فرو رفته است. برای ما هنوز به درستی دانسته نیست که آدمیان از چه روزگاری بر یکدیگر نام نهادند؛ اما می‌توان گمانه زد که نامگذاری «در دوران پیش‌تاریخی به گونه‌ای که در اعصار تمدّن انسان شایع شده، تظاهر نداشته است و فقط صاحبان‌قدرت و مکنت نام و نشان داشته‌اند، به همان سان که بعدها دارای القاب گوناگون شده‌اند.» (تکمیل همایون)


از ایران پیش از اسلام، نام‌‌های بسیاری به ما رسیده است. از سنگ‌نوشته‌های به یادگار مانده از روزگار هخامنشی می‌توان دانست که پادشاه برای شناساندن و معرّفی خود، نخست نام خود و سپس نام پدر یا نیاکان خود را می‌گفته است؛ داریوش در بندهای ١ و ٢ سنگ‌نوشته بیستون  می‌گوید: 


١- من داریوش پسر ویشتاسب نوه آرشام هخامنشی


٢- داریوش‌شاه گوید: «... پدر من ویشتاسپ، پدر ویشتاسپ آرشام پدر  آرشام آریامن»


احتمالاً این شیوه در روزگاران پس از هخامنشی؛ اشکانی و ساسانی،  نیز رایج بوده است. 


پس از تاختن تازیان به ایران و مسلمان‌شدن ایرانیان، در نامگذاری افراد، به تدریج و کمابیش دگرگونی‌هایی رخ داد. برای مثال، واژه‌ «ابن» به جای پسر در نوشته‌ها پیدا شد و یا در نام‌نهادن بر نوزادان، افزون بر نامهای تازی، کُنیه‌ها(١) و القاب(٢) عربی که رنگ دینی دارند، متداول شد مانند ابوالقاسم، ابوالحسن، ام‌‌البنین، مصطفی و... همچنین برای شاساندن افراد، نام آنها به نام پدرشان اضافه شد که گاه برای نرمی و آسانی، کسره پس از نام از ترکیب اضافی که بدان اضافه نبوّت می‌گویند، حذف می‌شود مانند ناصرِِ خسرو (Naser - e- Khosroo) که ناصر خسرو (Naser khosroo) تلفظ می‌شود.


این گونه نامگذاری در نی‌ریز تا امروز بسیار کاربرد دارد و گاه شناخت بعضی از افراد تنها از راهِ اضافه‌کردن نام آنها به نام پدر و گاه پدربزرگشان ممکن است؛ مانند حسنِ کَل‌حُسین (حسن پسر کربلایی حسین).


در نی‌ریز گاه به جای کسره (e) مصوت بلندِ (u) بین نام فرزند و پدر می‌آید. 


تا پیش از روی کارآمدن پهلوی نخست، غالباً نام اشخاص به ویژه در هنگام ولادت در جایی ثبت نمی‌شد. هویت اشخاص که شامل نام و نام پدر و لقب و پیشه و... بود شفاهی بیان می‌شد. در روزگار پهلوی نخست، داشتن برگه هویت یا شناسنامه یا سجل احوال به شیوه غربی در ایران الزامی شد. 


سجل احوال (شناسنامه) در ایران
در سالهای واپسین فرمانروایی قاجار، سِجّل احوال در ایران مطرح شد که بعدها، در راستای عربی‌زدایی از زبان و فرهنگ ایران، واژه شناسنامه، جایگزین آن شد که تا امروز کاربرد دارد. 


«سِجّل» در لغت به معنی طومار، دفتر ثبت، و کارنامه است و «احوال» جمع حال که در این ترکیب منظور از آن حالاتی چون تاریخ ولادت، تاریخ ازدواج و طلاق، تاریخ وفات و... است. بنابراین «سِجّل احوال» یعنی برگ یا کتابچه‌ای که در آن، این حالات نوشته شده باشد. 

بخش‌های شناسنامه 
در نخستین شناسنامه‌ها، نام و نام خانوادگی، شماره شناسنامه، نام پدر و مادر و شماره شناسنامه آنها، تاریخ ولادت و ازدواج و طلاق و نام فرزندان ثبت شده است که اینها، در شناسنامه‌های امروزی هم دیده می‌شود.


نام: واژه‌ای فارسی است که در زبان پهلوی به همین صورت آمده و احتمالاً Name انگلیسی و home فرانسوی بی‌ارتباط با آن نیستند. در زبان فارسی، مترادف تازی آن، اسم نیز کاربرد دارد.


حدوداً تا پیش از آغاز سلطنت پهلوی نخست، نام اشخاص در هنگام ولادت غالباً در جایی ضبط نمی‌شد.


نام خانوادگی: نام‌خانوادگی چنانکه از این ترکیب برمی‌آید نامی است که به اعضای یک خانواده داده می‌شود. چون نام‌خانوادگی مقوله‌ای غربی است و از غرب تقلید شده، گاه به جای آن واژه انگلیسی «فامیل» که اصل آن Family  است، به کار می‌رود. 


مأموران ثبت‌احوال که در آغازین سالهای سلطنت پهلوی به صدور شناسنامه اقدام می‌کر‌دند، در گزینش نام‌خانوادگی یا آنچه را شخص پیشنهاد می‌کرد ثبت می‌کردند، یا خود برای افراد، نام‌خانوادگی می‌گزیدند. آنها در گزینش خود به عواملی چون نام پدر یا نیای فرد، نام زادگاه، ویژگی‌های اندامی و اخلاقی و... توجه داشتند. مثلاً اگر نام یا  نیای کسی، محمد بود نام خانوادگی محمدی را برای او بر می‌گزیدند، یا اگر کسی زاده شهر و روستایی بود، از آن صفت نسبی می‌ساختند و نام‌خانوادگی وی می‌کردند مانند نی‌ریزی، شیرازی، لاری و... و اگر شادمان و خوشحال و با فراست بود، نام خانوادگی وی را همین صفات یا حامل مصادری چون شادمانی، خوشحالی و فراستی می‌نهادند. 


سرکار خانم فاطمه آزاد (زاده ١٣٠٨ خورشیدی) می‌فرماید: هنگامی که مرحوم شیخ عبدالرسول پدر آقای منوچهر آزاد می‌خواسته شناسنامه بگیرد، به او می‌گویند نام‌خانوادگی شما را چه بگذاریم؟ آن مرحوم بیت زیر را که آغازینه غزلی از حافظ شیراز است می‌خواند:


فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم   
 بنده‌ی عشقم و از هر دو جهان آزادم 


مأمور سجل احوال، نام‌خانوادگی آزاد را برای وی گزینش می‌کند.


گاه شوخ‌طبعی مأموران ثبت‌احوال گُل می‌کرده و نام خانوادگی‌هایی متضاد با ویژگی‌های بدنی یا اخلاقی افراد برای آنها انتخاب می‌کردند که در نی‌ریز نمونه‌هایی از آن دیده می‌شود. 


تاریخ ولادت: یکی دیگر از بخش‌ها یا صفحات شناسنامه و ورقه هویت به ثبت تاریخِ تولد شخص شامل روز، ماه و سال اختصاص دارد. پیش از قانون سجل احوال، تاریخ ولادت افراد رسماً در دفتر یا نهادی ثبت نمی‌شد. از این رو تاریخ ولادت بسیاری از اندیشمندان و هنری‌مردان این مرز و بوم دقیقاً روشن نیست. با وجود این، بعضی از مردمان فرهنگی و باسواد ایران، تاریخ زادن فرزندان خود را در پشت جلد قرآن یا در پشت جلد و هامش(حاشیه) دست‌نویس‌ها (نسخ خطی) یادداشت می‌کردند. 


در ورقه‌های هویت یا شناسنامه‌های صادرشده در سالهای نخستِ صدور شناسنامه، نام ماه‌ها به دو صورت فارسی (فروردین، اردیبهشت و...) و تازی فلکی (حمل، سرطان، اسد، سنبله و...) ثبت شده است. مثلاً در سجل احوال مرحوم فراستی که در ادامه این نوشتار، آن را معرفی خواهیم کرد، تاریخ تولد فرزندان وی، همگی فارسی و ماه‌های شمسی اما تاریخ تولد و ازدواج همسران وی، ماههای فلکی: سرطان و اسد است. 


تاریخ ازدواج: در شناسنامه‌ها یا ورقه‌ها‌ی هویت، صفحات یا بخشی به تاریخ ازدواج اختصاص داده شده است. پیش از قانون سجل احوال نیز ثبت تاریخ ازدواج و نام همسر، بر روی کاغذ، پارچه یا پوست متداول بوده است. متن پاره‌ای از ازدواج‌نامه‌ها، ادبی و زیباست. 


پیش از این نمونه‌ای از این دست ازدواج‌نامه‌ها که در نی‌ریز کتابت شده، در هفته‌نامه نی‌ریزان فارس (شماره ١٤ مورخ ٧/١٠/١٣٩٣) چاپ شده است. 


چون آئین چند همسری در آئین اسلام به رسمیّت شناخته شده و نیز ممکن است همسر شخصی طلاق داده شود یا بمیرد و فرد همسر یا همسران دیگری برگزیند، در ورقه‌های هویت و شناسنامه‌ها چندین صفحه به خلاصه ازدواج اختصاص یافته است. همچنین به علت قانونی‌بودن دو نوع ازدواج دائم و منقطع، ستونی بدین امر اختصاص دارد.


طلاق و وفات همسر: یکی دیگر از بخشهای ورقه‌های هویت یا شناسنامه‌ها، مخصوص تاریخ جدایی از همسر یا درگذشت اوست. 


نام و تاریخ تولد فرزندان: در برگه‌های هویت یا شناسنامه‌های قدیمی برای ثبت‌نام فرزندان دختر و پسر، ستون‌های جداگانه وجود دارد. به سخنی دیگر تفکیک جنسیتی در برگه‌های هویت خود را نشان می‌دهد.


مرگ: واپسین برگ دفتر عمر آدمی و شناسنامه‌ها، مرگ است.

ادامه دارد

نخستین شناسنامه در نی‌ریز
در سال ١٣٠٨ خورشیدی سجلّ احوال در نی‌ریز شکل گرفته که حوزه اصطهبانات (استهبان) را نیز دربر می‌گرفته است. در سال ١٣٤٦ حوزه اصطهبانات جدا و مستقل شده است. 


در بایگانی اداره ثبت ‌احوال نی‌ریز، دیرینه‌ترین ورقه هویت به نمره ١ از آنِ مرحوم محمد مصلح است که شغل طبابت داشته. وی در این ورقه، درستی مندرجات این ورقه را اعتراف و تصدیق و امضاء کرده و دو نفر بر مطالب ورقه گواهی و شهادت داده‌اند. در نهایت نخستین برگه هویت قصبه‌ی نی‌ریز را مأمور سجل احوال شعبه یک دفتر ولادتی شیراز امضاء کرده است. 


مندرجات پشت و روی برگه هویت محمد مصلح در جدول زیر آمده است.


دومین شناسنامه در نی‌ریز
دومین شناسنامه در نی‌ریز به نام مرحوم آقا میرزا سید محمد طغرایی فرزند مرحوم آقاسیدشریف است که رئیس معارف و اوقاف نی‌ریز بوده و در محله بازار سکونت داشته. 
نام مادر وی مرحوم فاطمه بیگم و نام همسر وی مرحومه کوچک بیگم ثبت شده است. زادسال مرحوم طغرایی ١٥ ماه عقرب ١٢٦٦ و درگذشتش ٢٣/١١/١٣٢٢ خورشیدی بوده است. برگه هویت طغرایی در ١٨ اردیبهشت ١٣٠٨ خورشیدی تنظیم شده است. 

 


در نی‌ریز، دیرینه‌شهری از شهرهای سالخورده ایران، اشیاء و اسناد سنگی نسبتاً قدیمی وجود داشته که شوربختانه به سبب نبود موزه‌ی مردم‌شناسی، پاره‌ای از آنها چون انواع فرش‌ها، چاقوها، کوزه‌ها و... که دست‌ساختِ هنری مردم این سامان است از زادگاه خود رخت بربسته‌اند؛ ای کاش فراخوانی داده می‌شد تا کسانی که این گونه اشیاء و اسناد را در دست دارند به موزه‌ی نی‌ریز واقع در بنای یادبود استاد احمد نی‌ریزی بسپارند تا از گزند حوادث در امان بمانند. 


باری چندی پیش دفترچه‌ای به من داده شد که در حکم شناسنامه‌های امروزی است؛ این دفترچه هشت صفحه دارد و صفحات به وسیله نخ به هم دوخته شده‌اند. همه صفحات جز صفحه اول و سوم عنوان دارند و در همه آنها نمره‌ی هویت (١٥) در گوشه سمت راست نوشته شده است.


ابعاد جلد و پشت جلد این دفترچه حدوداً ١١× ٥/٨ است. روی جلد زیر تصویر شیر و خورشید که بالا و وسط صفحه است، عبارت «وزارت داخله» و زیر این عبارت، عبارت: «احصائیه و سجل احوال کل مملکت» نوشته شده است. 


در پشت این صفحه، این متن آمده است: مواد مستخرجه از قانون سجل احوال ماده ٤ - پس از یکسال از تاریخ تأسیس شعب سجل احوال در هر محل پدر یا مادر و قابله درمورد تولد و زوجین در [هنگام] ازدواج و طلاق باید تولد یا ازدواج یا طلاق را در ظرف... روز از تاریخ وقوع در نقاطی که شعب سجل احوال تأسیس شده باشد کتباً به نظمیه و در نقاطی که نظمیه تأسیس نشده باشد به کدخدای محل اطلاع بدهند. ادارات و مأمورین مزبور مکلف می‌باشند پس از تحقیق در صحت اطلاعات واصله مراتب را به مأمور سجلّ احوال مربوطه به اسرع اوقات اطلاع داده و... اطفال یا اشخاصی را که برای آنها ازدواج و یا طلاق... شده رسماً از اجرای تحقیقات مطلع سازند که برای اخذ [ورقه] هویت و ثبت ازدواج و طلاق به دفتر سجل احوال مراجعه می‌کنند. تبصره: اطفالی که در مؤسسات عام‌المنفعه از قبیل مریض‌خانه و دارالمساکین و غیره متولد می‌شوند رؤسای مؤسسات مزبور  باید در ظرف ده روز مراتب را به نظمیه یا کدخدای [محل] اطلاع دهند. 


مندرجات صفحه اول که عنوان ندارد، بدینگونه است:


در گوشه سمت راست تمبر زده شده و گوشه سمت چپ محل الصاق عکس است. در زیر تمبر، چنین آمده است: آقای محمدرضا ساکن قریه لای‌گردو جزء بلوک کوهستان دارنده هویت نمره ١٥ دفتر داراب صادره از شعبه ١ دفتر سجل ولایتی داراب.


محل امضاء و مهر مأمور سجل احوال


مندرجات صفحه دوم با عنوان: «خلاصه ولادت»، چنین است: تاریخ صدور هفتم ماه تیر سال ١٣٠٩ شمسی آقای محمدرضا دارای نام‌خانوادگی فراستی فرزند مرحوم جعفرقلی دارای هویت نمره --- صادره از --- و خاورسلطان دارنده هویت --- صادره از --- در تاریخ روز ششم ماه حَمَل سال هزار و دویست و هفتاد و سه ١٢٧٣ در شهر دارای محله --- کوچه --- خانه نمره --- یا قریه لای‌گردو جزء بلوک سرکوه متولد شده است. امضاء و مأمور و مهر سجل احوال شعبه نمره ١ دفتر سجل ولایتی داراب. 


مرحوم محمدرضا فراستی پدربزرگ مادریِ دوستان ما، آقایان افشین و اشکان حبیبی و زنده‌یادان حمید  و دکتر محمدحسن حبیبی است. «خاک بر آن مرحوم شیرین وخوش باد.»


صفحه سوم شناسنامه سفید است و صفحات ٤، ٥ و ٦ دو عنوان دارند. در بالا عنوان: «خلاصه ازدواج» و در پایین عنوانِ: «خلاصه طلاق یا فوت زوج یا زوجه» دیده می‌شود. در شناسنامه مرحوم فراستی؛ ذیل عنوان اخیر در صفحات مزبور، سفید است یعنی آن مرحوم مرگ یا طلاق همسران خود را ندیده است. اختصاص این سه صفحه به امر ازدواج به سبب پذیرش تعدد زوجات در فرهنگ اسلامی است. البته مرگ یا طلاق همسر نیز می‌تواند سبب اختصاص در این سه صفحه به امر ازدواج باشد.  در صفحه ٤ و ٥ نام و مشخصات دو همسر مرحوم فراستی آمده و صفحه ٦ سفید است یعنی همسر سوم نداشته است. صفحه ٧ با عنوان: «اطلاعات راجعه به اولاد صاحب ورقه هویت» به ثبت‌نام فرزندان و محل صدور ورقه و تاریخ ولادت و وفات آنها، اختصاص دارد. در زیر اسامی اولاد دو ستون آمده یکی مخصوص اسامی پسر و دیگری ویژه‌ی نامهای دختر. آن مرحوم از همسر یا دو همسر خود صاحب چهار پسر و دو دختر شده است که محل صدور ورقه‌ آنها همگی شعبه‌ی یک دفتر سجل ولایتی نی‌ریز بوده است. پسران نامهای دو اسمی و عربی دارند، علیرضا و عبدالرضا و دختران نامهای ساده و تک‌اسمی که گوهر و خاور پارسی و  هاجر وکبری عربی است. صفحه ٨ به فوت اختصاص دارد: در این صفحه آمده است که: در تاریخ هزار و سیصد و سی و پنج شمسی در ولایت داراب بلوک سرکوه قریه وزیره به مرض سل وفات یافته و به نمره ١معوقه در دفتر متوفیات سال ١٣٤٣ ثبت شد. امضاء مأمور و مهر سجل احوال نمره سه دفتر سجل ولایتی داراب. 


پی‌نوشت: با سپاس از خانواده محترم حبیبی که شناسنامه را در اختیار نگارنده نهاد و سپاس فراوان از آقای رضا ریحانی رئیس پیشین اداره ثبت ‌احوال نی‌ریز و کارمندان ارجمند این اداره بابت این که نخستین ورقه هویت صادر شده در نی‌ریز را در دسترس من گذاشتند. 

اسامی از راست،  زنده‌یادان: غلامعلی قربانی، محمدرضا فراستی کدخدای لای‌گردو، میرزاآقا عبدا... خزاعی، آقامیرزا یوسف خزاعی، حاجی یگانه، کودک درون عکس: دکتر عبدالرضا فراستی  فرزند محمدرضا (ساکن آمریکا)
سال ١٣٣٠/  مکان: باغ بالا در قطرویه  / عکاس: هوشنگ‌خان فاتح

 


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها