تعداد بازدید: ۲۶۶۶
کد خبر: ۲۸۰۴
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۶ - ۲۲:۴۹ - 2017 10 July
شهر فرنگ
محمد جلالی

چقدر با واژه زنان بی‌رنگ آشنا هستید؟


این نوعی سانسور در رسانه ملی است. رسانه‌ای که روز به روز از محبوبیتش کاسته می‌شود و جایگاهش را به رسانه‌های خارجی و شبکه نمایش خانگی می‌دهد.


تصور کنید که حداقل ١٠ آگهی تبلیغاتی را قبل از یک سریال یا یک فوتبال جذاب تماشا کنید. با پایان تبلیغات، اگر یکی از خانم‌های تبلیغات کننده را ببینید، آیا او را خواهید شناخت؟ 


زنان بی‌رنگ در حالی در تلویزیون ایران جا خوش کرده‌اند که بسیار متفاوت‌تر از زنان کوچه و بازار هستند. اینها وجود خارجی ندارند. این زنان پشت واقعیت‌ها پنهان می‌شوند و کالاهایی را تبلیغ می‌کنند که در آگهی نمود ندارد.


برای نمونه از تأثیر شامپویی می‌گویند که بیننده باید خود آن را بخرد و امتحان کند، تا راستی آزمایی نماید؛ والّا در آگهی برای او اثبات نمی‌شود.


اما وقتی تبلیغ شامپوی «کلیر» را می‌بینید، بیشتر از چهره رونالدو که مُبلغ این شامپوی ضد شوره است پوست سر او را می‌بینید تا به یقین برسد. 


اما نوع دیگری از زنان هم در رسانه ملی وجود دارند. زنانی با هویت متفاوت!


اگر تلویزیون بخواهد یک زن منحرف را به تصویر بکشد باز مجبور است او را با حجاب نشان دهد و این خلاف آن چیزی است که قرار است معرفی کند.


در ماجرای تاریخی «معمای شاه» تمامی همسران شاه پهلوی، با حجاب کامل و با کلاه نشان داده شدند و حد و مرز خود را با افراد نامحرم حفظ می‌کردند. در حالی که همگان می‌دانستند واقعیت تاریخی این مسأله چیز دیگری است و تنها در راستای ممیزی‌ها است که چنین پوششی ایجاد می‌شود.


همین تعارض سبب شد تا برخی عنوان کنند مگر نمی‌گویند زنان شاه پوشش درستی نداشته‌اند پس چرا این مسائل به تصویر کشیده نشد؟


شاید در یک سریال دهه شصتی باور این که خانمی با روسری و مانتو به رختخواب می‌رفت از سوی جامعه آن روز باورپذیر بود اما اکنون دیگر اینگونه نیست!


اکنون سینما و شبکه نمایش خانگی رقیبی جدی برای این زنان بی‌رنگ و باهویت متفاوت شده‌اند. هر چند ممیزی‌ها در شبکه نمایش خانگی هم وجود دارد اما خط قرمز این شبکه بسیار کمرنگ‌تر از رسانه ملی است. تصاویری که از زنان امروز جامعه ایران در نمایش خانگی و فیلم‌های سینمایی پخش می‌شود به واقعیت زنان امروزی نزدیک‌تر است. در کنار آن، داستان‌های واقعی و فیلمنامه‌های مستحکم هم سبب شده تا مردم از جیب خود هزینه کنند اما پای سریال‌های بی‌رنگ تلویزیون که آن هم محدود به چند شخصیت مورد تأیید رسانه ملی است ننشینند. 


اگر سریال طنزی را تماشا کردید و دیدید که برای نمونه بازیگری چون «مهران رجبی» یکی از نقش‌ها آن را بر عهده دارد، بدانید که محصول رسانه ملی است. «گوهر خیراندیش» و «ثریا قاسمی» هم همین حکم را دارند.


کم‌رنگ جلوه نشان دادن زنان در رسانه ملی در حالی برجسته شده است که همگان از نقش فراجنسی بانوان سخن می‌گویند. مردسالاری در رسانه ملی سبب شده تا مخاطبین کم‌کم عطای تلویزیون را به لقایش ببخشند. 


حتی اگر به برنامه‌های گفتگومحور هم نگاهی بیندازید باز ردی از زنان را در آن نمی‌بینید. برای نمونه مجری‌گری رامبد جوان در «خنداونه»، حضور مهران مدیری در «دورهمی»، نقش احسان علیخانی در «ماه‌عسل».


حتی در جشن بزرگ نوروز هم باید منتظر بمانیم و ببینیم که تلویزیون برای تحویل سال نو چه مجری مردی را برای کدام شبکه برمی‌گزیند؛ چرا که ظاهراً به هیچ عنوان قرار نیست گزینه مجری زن مطرح باشد.


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها