معرفی شاعر
روجا چمنکار
زادهی ۱۳۶۰، برازجان، نویسنده و شاعر.
اولین سرودههای او در ده سالگی در نشریات شیراز به چاپ رسید.
تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته سینما در دانشگاه هنر (تهران) آغاز کرد، در دوره کارشناسی ارشد به تحصیل در رشته ادبیات نمایشی در همان دانشگاه پرداخت و سپس به فرانسه رفت و به تحصیل در رشته زبانهای شرق (ادبیات معاصر فارسی) در مقطع دکترا و نیز سینما در مقطع کارشناسی ارشد مشغول شد. در سال ۱۳۹۰ برنده جایزه کتاب سال شعر جوان (به نام قیصر امینپور) از سوی وزارت ارشاد ایران گردید.
اولین مجموعه شعر او «رفته بودی برایم کمی جنوب بیاوری» در سال ۱۳۸۰ منتشر شد و «همیشه دری باز به دربهدری بودم» دفتر شعری اخیر اوست.
چمنکار علاوه بر سرودن شعر به نویسندگی، نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی نیز مشغول است. آثار چمنکار توسط روزنامهها و نشریههای ادبی معتبری چون آدینه، کارنامه، نافه، نگاه نو، رودکی و گوهران منتشر شده و بارها کاندیدا و برگزیده انجمنهای ادبی مختلفی چون کاندیدای سومین دوره جایزه شعر امروز ایران (کارنامه)، برگزیده چهارمین دوره جایزه شعر امروز ایران (کارنامه)، برنده دومین دوره شعر زنان ایران (خورشید) شدهاست.
از دیگر فعالیتهای او باید شرکت در چندین فستیوال شعری در شهرهایی چون گوتنبرگ، وین، پاریس، استراسبورگ، نانت؛ داور سایتهای ادبی ماه مگ و مانیفست اشاره کرد .
شعر چمنکار زبانی ساده دارد؛ پر از تصاویر بدیعی است که از تجربههای زیست شده و اندیشه شاعر نشأت میگیرد. وی اتفاقات زندگی را در شعرهایش به تصویر میکشد، و از زادگاهش دریا را به شعر میآورد و به قول خودش دریا در شعرش نشت میکند.
*****
همیشه دری باز به در به دری بودم
رفتن را بیشتر از آمدن دوست داشتم
صدای تو تنها سرزمین واقعیام بود
کلمات را در آغوشت پنهان میکنم
از این به بعد
همه میتوانند شعرهایی از مرا
در تو بخوانند
*****
تمام راهها را به رویم بستهاند
از مژههایت بالا آمدهام
چشمهایت را نبند
*****
می خواستم پرنده باشی
پر بکشی و
هرگز برنگردی.
حالا
سال هاست در من لانه کرده ای
شاخه هایم را شکسته ای
هر شب
خواب هایم را ریخت و پاش می کنی و
هر روز
نوک می زنی به زندگی ام...
*****
دستی که طرد میکند نجاتت میدهد
دستی که نجات میدهد طردت میکند
و عشق همین طور
مثل یک زخم
دهان باز میکند و
دو سرش به هم نمیرسد
نظر شما