تعداد بازدید: ۲۹۰
کد خبر: ۱۱۶۴۵
تاریخ انتشار: ۰۴ دی ۱۴۰۰ - ۱۹:۰۸ - 2021 25 December
پای درس استاد علی صفایی حائری دلی را که حریم خداست،

- انسان باید بر اساس استعدادهایش شکل بگیرد، نه بر اساس هوس­هایش. و با ­این دید، کسی می‌تواند به شکل­ دادن انسان دست بزند که از استعدادهای او و از قلمرو استعدادهایش آگاهی داشته باشد.

- این مهم نیست چه داری و در چه موقعیتی هستی. مهم این است که دارایی‌­های تو چ­قدر بازدهی داشته است و در موقعیت­ها[ی مختلف] چه موضعی داشته‌­ای. آدمی محکوم شرایط و موقعیت­ها نیست که فرزند انتخاب خویش و زاده موضع­گیری­‌هاست.

- مرگ قطعی است... روزها که می‌گذرند، مثل موش‌هایی هستند که طناب عمر ما را می‌جوند...گذشتِ زمانه ما را به خاک بر می­‌گرداند، مگر اینکه قبلاً خودمان را بقایی داده باشیم و ذبح کرده باشیم. آن‌هایی که ذبح نیستند، مردار هستند؛ ارزش ندارند؛ از دست رفته هستند.

- بارها شنیده­‌ایم که یک مقدار غذای معین، در چند بدن یک مقدار نیروی یکسان نمی‌گذارد. این قرآن است که بعضی‌ها با آن به خسارت می‌رسند.بهره‌برداری از قرآن به مقدار جریان تو، و رویش و فلاح تو، کم و زیاد می‌شود.

- رضایت به آنچه که هسـت و قناعت به وضع موجود، هنر را می‌­کُشد و ریشه آن را می‌­خشکاند.کسی که از وضعش راضی است هنرمند نمی‌­شود.نارضایتی، یعنی بیشتر و بهتر خواستن، سنگ اول ساختمان هنر است.

- استغفار باید در برابر آن چه دل ما را خوشحال کرده و یا به رنج کشیده است، باشد!

باید ببینیم که دل به چه کسی داده‌ایم؟ کجا و با چه کسی بوده‌ایم؟ اینطور محاسبه کنیم... دلی را که عرش و پایتخت خدا و حریم حرم الهی است، از چه چیزهایی پر کرده‌ایم؟ چرا به غیر او دل دادیم؟ باید اینگونه محاسبه کنیم تا خود بفهمیم که بدهکاریم.

- من در حالی که برای این هر سه (علم و فلسفه و عرفان) حرمت قائل هستم، محدودیتشان را هم باور کرده‌ام و این است که به وحی روی آورده‌ام. و این را یافته‌ام که بینش دینی انسانی را می‌کارد و می‌پرورد و به مرحله استغلاظ (قوام آمدن) و استقلال می‌رساند که علم و فلسفه و عرفان می‌خواهند آن را موضوع کار خود قرار بدهند... و به‌طور کلی بینش دینی و روش­های تربیتی آن با بینش فلسفی و عرفانی دوگانگی پیدا می‌کنند، که می‌بینیم انبیاء از کجا آغاز می‌کنند و با چه کسانی شروع می‌کنند ولی دیگران از کجا و چگونه و با چه کسانی؟

- هر انسانی  می­‌تواند به آن قله اوجی برسد که عالی­ترین انسان­ها رسیدند. مهم مقدار استعدادها نیست تا بگویید ما کمتر از آن­ها داریم؛ چون آن­ها با استعدادهاشان به این جریان نرسیدند. وقتی به آن قله و اوج رسیدند که آنچه را داشتند،خرج کردند و به جریان انداختند.
ساده‌­تر بگویم: 
آنچه آدمی را بالا می‌­برد نه سرمایه است و نه عمل، که سعی اوست.

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها