سنگ، کاغذ، قیچی نیست... دیگر نه خبری از سنگ کاغذ قیچی است، نه گرگم به هوا، نه بازیهای قدیم دوران کودکی... گوشیهای امروزی و خصوصاً در این یکی دو سال اخیر کرونا، بچهها را خانهنشین کردهاند... جدا از اینها قیمت اسباببازیها هم سر به فلک میگذارد ... و عروسک، ماشین و... برای برخی بچهها شبیه رؤیا شده و داد خانوادهها و مغازههای اسباببازی فروشی بلند است. از این رو در همین خصوص گزارشی تهیه کردیم که میخوانید:
گران است... گران!
خانم الهام پسری سه ساله دارد و آخرین باری که برای فرزندش اسباببازی خریده، همین هفتهی قبل بوده است.
میگوید: «قیمت اسباببازیها خیلی گران شده. ماشین اسباببازی که برای سیسمونی پسرم گرفتم 75 هزار تومان، الان 450 هزار تومان شده.خیلی وقتها که به بازار میآییم، پسرم بهانه اسباببازی میگیرد و نمیتوانم برایش بخرم. گران است... گران!»
یادم نیست آخرین بار کی اسباببازی خریدهام!
زهرا طاهری دختری 10 ساله دارد و یادش نیست آخرین بار کی برای دخترش اسباببازی خریده!
میگوید: «به نظرم دو سه سال پیش بود که برایش یک سری ظرف گرفتم، آن هم ظروف پلاستیکی و ارزان و با کلی چک و چانه زدن با فروشنده! در این دو سه سال هم حتی هوس نکردهام قیمت اسباببازی را بپرسم، چه برسد به این که بخواهم بخرم. وا... ما که نمیدانیم، ولی میگویند خیلی گران شده. همسرم کارگر است و در این اوضاع مملکت دو روز کار دارد و ده روز نه! حالا بعضی مردم حداقل همان عروسک ایرانی را برای بچههایشان میخرند؛ ولی ما که از پس همان هم برنمیآییم.»
هرچه خواستهاند خریدهام
صدیقه قندی اما از مادرانی است که تا به حال هرچه دو دختر هشت و چهار سالهاش خواستهاند برایشان خریده و به قول خودش دوست ندارد چیزی توی دل بچههایش بماند.
میگوید: «البته بیشتر پدرشان است که هرچه میخواهند برایشان تهیه میکند و هر اسباببازی بخواهند برایشان میخرد. این را هم بگویم وقتهایی هم بوده چیزی را که خواستهاند برایشان تهیه نکردهایم؛ ولی خب خیلی کم پیش آمده.»
خانم قندی ادامه میدهد: «جدیداً قیمت اسباببازیها خیلی گران شده. همین یک هفته پیش یک قطار کوچک را برای بچهها گرفتیم 280 هزار تومان. یک گیتار پلاستیکی کوچک را شوهرم خریده بود 90 هزار تومان یا مثلاً قیمت یک کلبه یا همان خانهی بازی که کیفیت چندانی هم ندارد، 170 هزار تومان است.»
او از کسانی است که عروسک را به بازیهای فکری ترجیح میدهد و سعی میکند اسباببازی خارجی برای فرزندانش بخرد تا ایرانی؛ چون معتقد است اسباببازیهای خارجی دوام بسیار بیشتری نسبت به اسباببازیهای ایرانی دارند.
قیمت مهم است...
«ایرانی و خارجی بودنش مهم نیست، قیمت مهم است!»
این را اعظم اسدینژاد میگوید. او که دو فرزند نه ساله و سه ساله دارد، میگوید: «بارها پیش آمده که بچهها اسباببازی خواستهاند و به دلیل هزینه زیاد آن نتوانستهایم برایشان بخریم. مدت زمان زیادی است که برایشان اسباببازی نخریدهایم؛ آنقدر زیاد که زمان آن یادم نیست. الان کمترین قیمت عروسک، 70، 60 هزار تومان است؛ آن هم جنس ایرانی و بیکیفیت. ولی باز هم بیشتر مردم قدرت خریدن آن را ندارند.»
دو سال است به پسرم قول دوچرخه دادهام!
آقای میم دو سال است که به پسر 5 سالهاش قول دوچرخه داده و هنوز نتوانسته آن را برایش بخرد.
میگوید: «از زمانی که پسرم 3 ساله بود، قول دادم برایش دوچرخه بخرم و هنوز که هنوز است نتوانستهام به قولم عمل کنم. با این گرانیها پدر مردم را در آوردهاند و مردهای خانواده را شرمنده زن و بچههایشان کردهاند. هر چه کار میکنم به هیچ جا نمیرسد. پول کرایه خانه و خرج و خوراک را به زور میدهیم؛ چیزی نمیماند برای اسباببازی و چیزهای دیگر. من خودم یادم نیست آخرین باری که برای بچهام اسباببازی خریدهام کی بوده. چند ماه پیش بود که یک جعبه مداد رنگی ایرانی برایش خریدم 25 هزار تومان که آن هم به دو هفته نکشیده، تمام مدادرنگیها شکست؛ از بس جنس خوبی داشت!
اجناس خارجی با کیفیتتر هستند
سمیه هویدا نیز از دیگر مادرانی است که تا به حال دو دختر سه و خصوصاً هفت سالهاش، هرچه خواستهاند برایشان خریده.
او هم از قیمت اسباببازیها شاکی است.
میگوید: «یک باب اسفنجی را سال قبل خریدم صد هزار تومان و الان همان را میگویند سیصد و خردهای هزار تومان. همه اسباببازیها نسبت به قبل چهار پنج برابر شده. البته من سعی میکنم بیشتر اسباببازی خارجی بخرم؛ خصوصاً همسرم که هر وقت میخواهد خرید کند، جنس خارجی میخرد. چون اجناس خارجی عمری است و تا چندین سال کار میکند. البته بچههای من مانند اغلب بچهها بازی با عروسک را به بازیهای فکری ترجیح میدهند. دخترهای خودم کنار عروسکهایشان میخوابند، با آنها حرف میزنند و خلاصه با آنها زندگی میکنند.»
بچههای قدیم به دو تا عروسک دست و پا کنده راضی بودند!
«عروسک که کوچک و بزرگ ندارد؛ وا... اگر من پول داشته باشم، برای خودم هم عروسک میخرم.»
این را فریبا 29 ساله میگوید.
او که فرزندی 6 ساله دارد، ادامه میدهد: «تا قبل از ازدواجم عاشق عروسک بودم و هر وقت پول به دستم میرسید، تا آنجا که میتوانستم برای خودم عروسک میخریدم. خب آن موقع قیمت عروسکها نسبت به الان خیلی کمتر بود؛ اما الان به زحمت میتوانم یک اسباببازی برای پسرم بخرم. نه این که نخرم، نه! اما خب نه هر چیزی که بخواهد. ایرانی و خارجی بودنش هم مهم نیست؛ پول داشته باشم جنس خوب میخرم و نداشته باشم، به یک ارزانقیمت ایرانی اکتفا میکنم. البته باید بگویم بچههای امروزی هم مثل بچههای قدیم به دو تا عروسک دست و پا کنده راضی نیستند. کارتونهای عروسکی را میبینند و شبیه همان عروسک را میخواهند؛ ولی خب نمیشود خرید. متأسفانه درآمدها کم است و اجناس گران...
فروشمان نصف شده
پروین دهقان از فروشندگانی است که فروش عروسکهای مغازهاش را نسبت به سال قبل نصف میداند و میگوید: «قیمتها نسبت به دو سال قبل حدود 6-5 برابر و فروش ما نصف شده. برخی از مغازهدارها انصاف ندارند. جنس میخرند و آن را در انبار میگذارند و با گران شدن دلار آن را گرانتر میفروشند. ولی ما اینطور نیستیم و اجناس قبل یا چند ماه پیشمان را با همان قیمت قبل به مشتری میفروشیم.»
در مورد فروش عروسکهای ایرانی و خارجی میگوید: «هر کدام طرفداران خاص خودش را دارد. خب بعضیها برایشان کیفیت مهم است و بعضیها قیمت. مراجعهکنندگان زیادی داریم که میآیند و میگویند عروسک زیر 50 هزار تومان و یا زیر20 هزارتومان داری؟ من هم میگردم و اگر چیزی بود برایشان پیدا میکنم. البته هستند مشتریانی که وضع مالیاشان هم خوب است و بسیار چانه میزنند. همین چند وقت پیش کسی به مغازهام مراجعه کرد که میدانستم وضع مالی بسیار خوبی دارد. عروسکی که انتخاب کرده بود قیمت آن 100 هزار تومان بود و موقع حسابکردن 30 هزار تومان روی میز گذاشت و رفت. هرچه صدایش کردم که فلانی من باید بقیه پول این عروسک را از جیب بگذارم، گفت خدا برکت بدهد و رفت!»
مردم توقع تخفیف دارند
جمیله اورنگ 12 سالی میشود که فروشنده اسباببازیهای کودکان و خصوصاً اسباببازیهای فکری است.
میگوید: «در مورد قیمتها و خصوصاً قیمت کتابهایمان خیلی با مردم درگیر هستیم. ما قیمت کتابها را همان قیمت روی جلد میدهیم؛ اما باز هم مردم توقع تخفیف دارند. شاید باور نکنید، ولی الان کتابی که ما آن را 65 هزار تومان میفروشیم، قیمت خرید آن 90 هزار تومان شده. البته هستند مشتریانی هم که خیلی محترم هستند و اصلاً چانه نمیزنند که ما واقعاً از آنها ممنونیم؛ چون سعی میکنیم سود آنچنانی نگیریم.»
او ادامه میدهد: «حیطه کاری ما بیشتر بازیهای فکری است و ما بیشتر جنس ایرانی کار میکنیم تا مردم هم بودجهاشان برسد. البته ما اجناس با قیمتهای مختلف را به مشتریان معرفی میکنیم؛ کارهای بسیار خوب با قیمتهای پایین. خلاصه، سعی میکنیم کسی دست خالی از مغازهامان بیرون نرود. به عنوان مثال یک روز بندهخدایی که از سر و وضع و لباسهایش معلوم بود کارگر است، برای خرید به مغازهام آمد. گفت چیزی میخواهم که خیلی هم گران نباشد. من یک بازی کارتی که قیمت آن الان 6 هزار تومان است به او معرفی کردم. ایشان آن بازی را خرید و دو روز بعد دوباره به مغازهام سر زد و گفت از این بازی یکی دیگر میخواهم. یا مادربزرگی که برای کادوی تولد نوهاش دنبال چیزی بود که خیلی خاص باشد، وقتی به من گفت نوهام مدام با کامپیوتر کار میکند و 10 ساله است، یک سیدی در مورد سیارات و ستارهها به او معرفی کردم که دو روز بعد آمد و بسیار تشکر کرد و گفت نوهام بسیار راضی بوده.»
اُردنگی به خاطر اسباببازی
اسماعیل صادقیان از دیگر مغازهدارانی است که از گران شدن عروسکها شاکی است و همین را باعث رکود مغازههای عروسک فروشی میداند.
میگوید: «قیمت عروسکها بین 400 تا 800 درصد گران شده؛ یعنی به عبارتی بین 4 تا 8 برابر.»
ادامه میدهد: «تا همین قبل از کرونا، قیمت یک ماشین فنری 10 هزار تومان بود و حالا قیمت همان ماشین 80 هزار تومان شده یا یکی از ماشینهای مارک ایرانی که صادراتی هم هست، قیمتش از 15 هزار تومان به 80 تا 100 هزار تومان رسیده. شاید باور نکنید؛ اما ما خیلی از جنسهای قبلمان را به همان قیمت دو سال پیش میفروشیم تا مردم بتوانند خرید کنند. ولی خب باز هم بعضیها قدرت خرید ندارند؛ از بس که دست مردم خالی است. هر چند ما هر مشتری به مغازهامان مراجعه میکند، نهایت انصاف را به خرج میدهیم تا دست خالی نرود.»
از خاطراتش که میپرسم میگوید: «یک روز مردی به همراه پسرش به مغازه آمد و چون وضع مالیاش اصلاً خوب نبود، نتوانست برای پسرش چیزی بخرد که بچه را با اُردنگی و پسِکلهای و چشم گریان از مغازه بیرون برد که خاطره تلخی برایم بود. البته خاطره شیرینی هم دارم که شنیدن آن خالی از لطف نیست. پیرمرد و پیرزنی حدوداً 80 ساله هستند که مشتریهای ثابتم هستند و هر از گاهی به مغازهام میآیند و در این سن و سال برای هم عروسک میخرند.»
نظر شما