به بهانه زادروز فرخنده حضرت زینب(س)و روز پرستار (19 آذر)
صغری نظری پرستار بخش جراحی بیمارستان شهدا(*)
من یک پرستارم ...
رنج میکشم تا از رنج آدمها کم کنم. نمیخوابم، تا آدمها راحتتر بخوابند، درک میکنم هرچند که درک نمیشوم؛ و حواسم هست، حتی اگر هیچکس حواسش به من نباشد...
من یک پرستارم ...
عادت کردهام حال آدمها را خوب کنم تا حال خودم خوب باشد. حال آدمها را گره زدهام به حال خودم ... مادامی که خوب باشند، خوبم و برای امتداد این حال خوب، با تمام توان تلاش میکنم.
من یک پرستارم ...
به خودم سخت میگیرم تا دنیا به آدمها بیش از اینها سخت نگیرد. امید میبخشم، تا نهال امید این سیاره نخشکد. تیمار میکنم تا سلامت و بهبود، زوال نپذیرد. با تمام وجود در این مسیر میایستم تا آدمهای کمتری، فقدان را تجربه کنند.
من یک پرستارم ...
عادت کردهام برای زخمها مرهم باشم و برای دردها تسکین. عادت کردهام گاهی برای نجات جانها، از جان شیرین خودم بگذرم. عادت کردهام تمام آدمها را دوست داشتهباشم...
من یک پرستارم ...
فرشته نیستم، قهرمان نیستم، ستاره نیستم؛ بالاتر از تمام اینها، یک انسانم؛ انسانی متعهد به اصول والای انسانی؛ انسانی که برای بهبود حال جهان و آدمها میکوشد؛ انسانی که تمام انسانها را صرفنظر از رنگ و نژاد و ملیت و مذهب، دوست دارد...
من یک پرستارم ...
و اینها را که گفتم تقدیم میکنم به همه حافظان سلامت سرزمینم.
*- دارای 26 سال سابقه پرستاری
نظر شما