پاریس به ایفل، دبی به خلیفه، تهران به برج میلاد و بنهکلاغی به میخ سیاهش مینازد.
پاییز سرنوشت روستای مارا احاطه کرده و درختان روستا کم و بیش خودرا برای خواب زمستانی آماده میکنند. برگریزان مدتهاست شروع شده و دامپروران مشغول جمع آوری این رزقهای لایحتسب به منظور انباشت قوتی برای احشام خود هستند .
پاییز امسال اما فرق دارد با پاپیزهای گذشته و آن هم به دلیل وجود نعمتی چون گاز طبیعی که با گرمای خود، مهمان خانههای باصفا و مهماننواز مردمان این دیار سلحشور شده است.
بر هر حال همه چیز در روستای بنه کلاغی با جمعیتی بالغ بر 4 هزار نفر در منطقهای کاملاً استراتژیک، به خوبی پیش میرفت و مردمانش پس از برداشت محصول، نفسی تازه میکردند، و گذران عمر و شکر حیلایزال را به جای میآوردند.
منطقهای که در ۱۲۰ کیلومتری مرکز شهرستان نیریز، ۷۰ کیلومتری داراب، ۱۰۰ کیلومتری سیرجان کرمان و کمتر از ۲۰۰ کیلومتری حاجیآباد هرمزگان قرار دارد.
اما آبان امسال شیرینی این ایام به کام اهالی منطقه و بهخصوص دامپرورانش تلخ شد؛ آن هم به دلیل کند و کاو در کوهی به نام میخ سیاه.
کوهی که نمادی از آزادگی، وارستی و سلحشوری مردمان این دیار است و آمیخته با فرهنگ و ادبیات این مردمان.
مادران برای فرزندان خود از این کوه داستانها میسرایند و حماسهها از میگویند.
اگر فرانسه و پاریسش به برج ایفل، امارات و دبی به برج خلیفه و ایران و تهرانش به برج میلاد افتخار میکنند، مردمان بنهکلاغی به استواری میخ سیاهش دلخوشند.
با این تفاوت که سه برج مذکور ساخته دست بشر است اما این کوه و قله آن، ساخته دست حی لایزال که مماتی ندارد؛ نه خالقش و نه انشاءالله مخلوقش.
مخلوق داستان همان میخ سیاهی است که این روزها بیشتر از هر زمان دیگری سبب اتحاد و همدلی مردمان آنجا است. روی صحبت با افرادی است که چشم به این قله افتخار و به نوعی خاک نهادهاند.
افرادی که زندگی شهرنشینی را سالهاست تکرار میکنند و حال به نوعی فیلشان یاد هندوستان کرده که روستایی هست به نام بنهکلاغی؛ و کوهی و معدنی به نام میخ سیاه.
ما هم پذیرفتهایم که میخ سیاه معدن است؛ اما معدن اصالت، اقتدار همراه با تواضع، سخاوت، مردانگی و معدن مردان و زنان نیک سرشت.
مردان و زنانی که حرکت شما را در حافظه خود ثبت خواهند کرد؛ و نامتان را مورد سرزنش قرار خواهند داد و این اسامی را نسل به نسل و سینه به سینه به فرزندان و حتی نوادگان خود منتقل خوهند کرد.
کاش این افراد با سن و سالی که از آنها سراغ داریم، بیشتر به معنویات و آبادی آخرت بیندیشند.
حرف زیاد است و مجال اندک. اگر این کار ناپسند رخ دهد، برای منطقه و مردمانش چه آلودگیهایی دارد؟
چگونه این منطقه در سالهای قبل به عنوان معدن واگذار شده؟ و چگونه به افرادی مجوز داده شده که نه در این روستا زندگی میکنند و نه برخی اصلاً اهل این روستا هستند؟
بی شک مسئولان وقت آن روز باید به دلیل ترک افعالی که انجام دادهاند، پاسخگو باشند.
ترک افعالی از جنس اطلاع ندادن این واگذاری به ۳۰۰ دامدار محلی که مجوز رسمی چرای دام دارند و در فصولی از سال، دامهایشان در همین محدوده به چرا مشغول میشود.
به قلم کسی که دلش میتپد برای وطنش و به خصوص برای چوپانان، احشام و خود میخ سیاه.
زیرا ما نیازی به برج ایفل فرانسه، خلیفه دبی و یا میلاد تهران نداریم، بلکه خواهان همین میخ سیاهی هستیم که در روزهای سخت ومن جمله کم آبی، کرونا و ... در کنار همین مردمان زیسته و نماد صبر و استقامت مردم برای پیروزی بر این مصائب و مسائل بوده است.
نظر شما