پای درس آیتا... حسین مظاهری
جوانها العیاذبالله اگر گناه کردید و در سرازیری گناه هم قرار گرفتید، مواظب باشید گناه را توجیه نکنید! برای این که اگر گناه را توجیه نکنید، یک وقتی ممکن است متنبّه بشوید و توبه کنید. گناه هر چه بزرگ و گناه هر چه فراوان باشد، خدا با توبۀ واقعی میآمرزد. اما اگر کسی گناه را توجیه کند، خود را گناهکار نمیداند تا بخواهد توبه کند. یعنی توجیه گناه، توفیق توبه را از انسان سلب می کند.
همه هم در معرض توجیه گناه و در معرض وسوسه شیطان در این زمینه هستند. عالِم و بیسواد و بزرگ و کوچک نمی شناسد. مرحوم حاج شیخ غلامرضا یزدی که خیلی مقامش بالا بود، فرموده بود: همه شیطان دارند، اما من «ملا شیطان» دارم. یعنی هرچه علم انسان، جایگاه و مقام معنوی انسان بالاتر باشد، شیطان او هم قویتر است و این نیاز به مراقبت دائمی دارد.
قرآن کریم در آیهای، نوعی قانون محاسبه و مراقبه، بهصورت خاص را بیان میفرماید.
«چون اهل تقوا را از شیطان وسوسه و خیالی به دل فرا رسد همان دم خدا را به یاد آرند و همان لحظه بصیرت و بینایی پیدا کنند. و مشرکان را برادرانشان (یعنی شیاطین انس و جن) به راه ضلالت و گمراهی میکشند و هیچ کوتاهی نمیکنند.» اعراف/201 و 202
وقتی انسان خودش را زیر سلطۀ نفسامّاره و شیاطین درون و برون قرار دهد، اینها کوتاه نمیآیند تا این که انسان را به طور کلی ساقط کنند.
اگر کسی واقعاً متّقی باشد، موقع گناه، این حال تذکّر برایش پیدا میشود و به دنبال آن بیدار میشود، بینا میشود و دست از معصیت میکشد.
به تجربه هم اثبات شده که نفسامّاره و شیاطین درون و برون، نمیتوانند افراد با تقوا را فریب دهند. یعنی: «إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا»(همان)؛ طائف در این جا به معنای بحران است، یعنی شیطان میآید، مثلاً غریزۀ جنسی را تحریک میکند. لازمهاش این است که نگاه بکند، لازمهاش اینکه گناه بکند، امّا او متذکّر میشود، در اثر آن تذکّر و توجه، بیدار میشود، چشم بینا پیدا میکند و بر شیطان غلبه پیدا میکند، چه شیطان انسی باشد و چه شیطان جنّی، شیطان درون باشد یا شیطان برون، آنکه میخواهد او را ببرد، دیگر نمیرود.
راه این است که هرگاه میخواهیم عملی را انجام بدهیم، فکرش را بکنیم آیا رضایت خداوند در آن هست یا نه؟ آیا من را به سقوط میکشاند یا نه؟ آیا حرف من غیبت است یا نه؟ آیا تهمت است یا نه؟ پخش شایعه است یا نه؟ آیا این معامله حلال است یا نه؟ اگر این طرز فکر کردن و این تذکّر قبل از انجام عمل باشد، عمل ما کنترل میشود و مهمتر آن است که این حال تذکّر، این حال توجه، برای ما ملکه باشد و در بحرانها ما را حفظ کند.
قرآن کریم، این حال تذکر را جداً از ما میخواهد. میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً، وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصیلاً» (ای کسانی که ایمان آوردهاید ذکر حق و یاد خدا (به دل و زبان) بسیار کنید. و دائم صبح و شام به تسبیح و تنزیه ذات پاکش بپردازید.)
امام صادق(ع) فرمودند: پروردگار عالم هر عبادتی، نظیر نماز و روزه و حج را بهطور موقت یا محدود خواسته است، امّا فقط ذکر را به طور نامحدود میخواهد و به این آیه اشاره کردند.
پیامبر اکرم(ص) دشمنترینِ دشمنان انسان را نفس او میدانند. این دشمن سرسخت ما، در درون ما، صفات رذیلۀ ما، ناگهان گُل میکند؛ اگر ما متذکّر نشویم، همان گُلکردن آن، نابودی ماست.
از همین جهت هم دستور داده شده که ما ذکر بگوییم. البته ذکر لفظی خوب است و تأثیر دارد.
نظیر ذکر «لاالهالاالله» یا ذکر «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ» (ذکر یونسیه) بسیار خوب است و به انسان توجه میدهد، امّا با این ذکر لسانی، باید ذکر قلبی پیدا بشود که همان توجه است.
ذکر قلبی، این نیست که انسان بنشیند و در دلش ذکر بگوید، بلکه به این معناست که دل همراه زبان و زبان همراه دل باشد.
نظر شما