تعداد بازدید: ۲۶۴
کد خبر: ۱۱۲۸۲
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۸ - 2021 20 November
سالهای واپسین حکومت شاهنشاهی
بخش نوزدهم
چند هفته بعد در مرداد همان سال شاه «تعیین قیمت حقیقی کالا و مبارزه با گرانفروشی» را به اصلهای انقلاب سفید افزود و گمان می‌کرد به این سان مشکل تورم را حل کرده است. یک بار که عَلم ترجمه مقاله روزنامه مصری الاهرام را درباره ایران به او نشان می‌دهد، شاه می‌گوید «یک اشتباه در مقاله شده است. تورم ما در سال پیش صفر بوده است.» (یادداشت ۱۸ خرداد ۱۳۵۵). در حالی که در سال مورد اشاره - ۱۳۵۴ - افزایش قیمت کالاهای مصرفی برابر با آمار رسمی ۱۲/۹ درصد بود. در این سالها شاه شخصیت دوگانه عجیبی یافته بود: از یک سو در برخی زمینه‌ها مسائل را با واقع‌بینی تحسین‌آمیزی می‌دید و از سوی دیگر در جهانی رؤیایی به سر می‌برد. از همان حدود جشنهای شاهنشاهی دوست داشت چنین پندارد که ایران را دیگر نباید جزو کشورهای دنیای سوم و به اصطلاح «در حال رشد» شمرد و به زبان دیگر ایران به جرگه کشورهای پیشرفته پیوسته است. پس از افزایش درآمد نفت در ۱۳۵۲، با ولع عجیبی به هزینه کردن آن پرداخت. به تقلید از کشورهای پیشرفته، وامهای هنگفتی به شماری از کشورها داد، بی آن که در همه موردها بررسی کافی درباره توجیه این پرداختها و نحوه بازگشت آن شده باشد. در درون کشور نیز تنها به طرحهای بزرگ به ویژه فولادسازی، پتروشیمی و نیروگاه‌های اتمی علاقه داشت. تقدم طرحهای فولادسازی جای گفتگوی فراوانی داشت ولی اصرار در ساختن نیروگاه‌های اتمی که شش برابر گرانتر از نیروگاه‌های حرارتی - گازی - تمام می‌شد، با هیچ منطقی جور در نمی‌آمد. مگر آن که فرض شود شاه در اندیشه دسترسی به بمب اتمی بوده است. در این زمینه نشانه‌ای نیز وجود دارد، به این معنا که در سالهای واپسین شاهنشاهی، به دستور شاه قرار بود در اصفهان دانشگاهی برای «علوم و فنون نظامی» با بودجه کافی زیر نظر ارتش برپا شود و به ویژه به پژوهشهای هسته‌ای و شیمیایی بپردازد. حتی گفتگو شده بود که در صورت لازم اسرار کشورهای دیگر را بربایند.

افزایش درآمد نفت، شاه را بیش از پیش مغرور کرده بود و میان ثروتمند شدن ناگهانی خزانه دولت و پیشرفت راستین اقتصادی - اجتماعی تفاوتی نمی‌دید و درباره خودش نیز گمان می برد هم تراز سران کشورهای نیرومند جهان شده است. در گفتگویی درباره سفر آینده شاه به آمریکا عَلَم می‌گوید بهتر است نیکسون برای شام به سفارت ایران بیاید و شاه با تعجب پاسخ می‌دهد «چرا بهتر است؟ باید بیاید.» (یادداشت ۱۷ خرداد ۱۳۵۲). چندی پس از آن، سفیر آلمان به وسیله عَلم برای رئیس شرکت مانسمان (Mannesman) درخواست شرفیابی می‌کند و شاه یادآور می‌شود که دیگر هیچ کسی را که طرحی زیر پانصد میليون دلار داشته باشد، نمی‌پذیرد (یادداشت ۳۰ خرداد ۱۳۵۲). یک سال بعد که بازار نفت کساد و صادرات کم شد، دولت از برنامه کمک به کشورهای خارجی دست کشید ولی طرحهای بزرگ داخلی که بیشترشان ضرورت یا به هرحال فوریتی نداشتند همچنان دنبال شدند. در ۱۳۵۶ کار به جایی رسید که هزینه این طرحها هرگونه امکانی را برای اجرای طرحهای دیگر برنامه پنج ساله عمرانی از میان برد و این به راستی شکست بزرگی بود. دولت برای ماستمالی کردن قضیه مدعی شد که از آن پس طرحهای عمرانی را سالیانه کرده است و البته این حرف به کلی بی معنا بود. بریز و بپاش مالی و بی انضباطی و تقدمهای نادرست اقتصادی و نظامی موجب هرج و مرج عجیبی در کارها شد. از ۱۳۵۶ کمبود آب و برق در بیشتر شهرهای کشور به چشم می‌خورد. و شهرداری تهران تصمیم گرفت خانه‌هایی را که در جنوب شهر بدون پروانه ساخته شده بودند ویران کند و کار به شورش مردم و عقب‌نشینی شهرداری کشید. عَلَم همه این کوتاهی‌ها را به حساب بی‌خیالی و بی‌کفایتی نخست‌وزیر می‌گذارد و می‌نویسد: «... می‌ترسم یک دفعه امور از داخله بگسلد، [ولی] امیدوارم چنین چیزی پیش نیاید» (یادداشت ۲۷ خرداد ۱۳۵۶).
ادامه دارد

برگرفته جستارگونه‌ای از:
عالیخانی، علی‌نقی (1393) یادداشتهای عَلَم، جلد اول، تهران: کتاب سرا، صص 103 تا 105
نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها