تعداد بازدید: ۱۷۶۶
کد خبر: ۱۱۰۵۱
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۳:۵۶ - 2021 31 October
رتبه‌های برتر کنکور در میزگرد مطبوعاتی نی‌ریزان:
دکتر جواد فرزانفر/ فاطمه زردشتی نی‌ریزی، نی‌ریزان فارس:
چقدر تک‌تکشان مؤدب و باکمالند... بدون اغراق درسخوان بودن را می‌شود از چهره‌های تک‌تکشان دید. دانش‌آموزانی که سدّ کنکور را با بهترین رتبه‌ها یعنی رتبه‌های سه‌رقمی در شهرستان شکستند و راهی بهترین دانشگاه‌های کشور شدند...

همزمان با اعلام نتایج کنکور، طی نشستی، مصاحبه‌ای با رتبه‌های برتر شهرستان ترتیب دادیم که خواندن آن خالی از لطف نیست...

محمدعلی میرغیاثی با رتبه 429 رشته‌ ریاضی پذیرفته شده در رشته‌ مهندسی شیمی دانشگاه تهران، فرید امیری با کسب رتبه‌ 33 کنکور رشته‌ ریاضی پذیرفته شده در رشته مهندسی برق دانشگاه تهران، پوریا نگهداری با کسب رتبه‌ 261 رشته‌ تجربی منطقه 3 پذیرفته شده در رشته پزشکی دانشگاه علوم‌پزشکی شیراز، امیرحسین عطاپور با کسب رتبه‌ 793 در رشته‌ تجربی و  قبولی در رشته پزشکی دانشگاه علوم‌پزشکی فسا، اطهر امیری با کسب رتبه‌ 641 تجربی و قبولی در رشته‌ دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهرانسپیده علی‌پور با کسب رتبه‌ 499 علوم انسانی پذیرفته شده در رشته‌ دبیری عربی دانشگاه فرهنگیان بندرعباس، ریحانه بناکار با کسب رتبه‌ 21 کنکور تجربی پذیرفته شده در رشته‌ طراحی پارچه و لباس دانشگاه هنر تهران، ریحانه رضایی با کسب رتبه  216 تجربی و قبولی در رشته‌ پزشکی دانشگاه شیراز و محدثه(حدیث) قره‌چاهی با کسب رتبه‌  251 ادبیات و علوم انسانی و پذیرفته شده در رشته‌ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان شهید باهنر شیراز، 9 دانش‌آموز پذیرفته شده برتر در کنکور سراسری امسال هستند که با ما همراه شدند. 

از حال و هوایشان هنگام دیدن رتبه‌ها می‌پرسیم:

محمدعلی میرغیاثی:

برایم باورکردنی نبود. هیجان‌زده بودم و فکرش را هم نمی‌کردم که رتبه‌ام این شود.

فرید امیری:

خیلی بهتر از چیزی بود که انتظارش را داشتم. خیلی خوشحال شدم.
پوریا نگهداری:


آن شب مسابقه‌ والیبال بین ایران و ژاپن بود. گوشی‌ام را گذاشته بودم کنار دستم و مدام چک می‌کردم. توقع بیشتری از خودم داشتم؛ اما باز هم راضی بودم.

امیرحسین عطاپور:

سال دومی بود که امتحان کنکور می‌دادم و این تجربه‌ دومم بود. بعد از یک سال فشار روحی، حس خیلی خوبی بود.

اطهر امیری:

شب قبل چند بار سایت را چک کرده بودم و وقتی رتبه‌ام را دیدم خیلی خوشحال شدم. احساس خوب و هیجان‌‌انگیزی بود.

سپیده علی‌پور:

همان لحظه در مغازه مشغول خرید بودم که دوستانم پیام دادند و من به سرعت به خانه آمدم. فکر می‌کردم رتبه‌ام حول و  حوش 700 باشد؛ اما وقتی دیدم 499 شده خیلی خوشحال شدم. آن لحظه همه‌ خانواده خوشحال بودند و دست می‌زدند.

ریحانه بناکار:

سال اول در رشته‌ تجربی رتبه‌ خوبی آورده بودم و این تجربه دومم بود. کاملاً انتظار چنین رتبه‌ای را داشتم. مثل این که قبلاً این لحظه را دیده بودم. از پزشکی گذشتم و هنر را انتخاب کردم و تمام وجودم را برایش گذاشتم. رفتم پی علاقه‌ام.

ریحانه رضایی:

ظهر بود که رتبه‌ها آمد و من خواب بودم. بیدار که شدم لپ‌تاپ را روشن کردم. با توجه به سختی کنکور فکر نمی‌کردم چنین رتبه‌ای بیاورم. خیلی خوشحال شدم. 

از قبل بساط جشنمان آماده بود

محدثه قره‌چاهی:

از قبل شیرینی و بساط جشن را آماده کرده بودیم. خواب بودم که مدیرمان زنگ زد و خبر اعلام رتبه‌ها را داد. وقتی رفتم و رتبه‌ام را دیدم، خیلی خوشحال شدم.

- روش درس‌خواندنتان چگونه بود؟

اطهر امیری: 

به نظر من درس‌خواندن سه رکن اصلی دارد: منابع درست، شیوه‌ صحیح مطالعه و برنامه‌ریزی درست و صحیح که هر کدام برای هرکس متفاوت است. در مسیر کنکور برخی افراد از مسیر اصلی دور می‌شوند و منابع را تغییر می‌دهند؛ در حالی که نباید مدام از این شاخه به آن شاخه بپرند. در زمان درس‌‌خواندن من سعی می‌کردم قبل از این که معلم تدریس را انجام دهد، یک پیشخوانی از قبل داشته باشم. به همین خاطر وقتی معلم سرکلاس درس را یاد می‌داد، برای من در حد رفع اشکال بود و اگر مطلبی را متوجه نمی‌شدم، به منابع رجوع می‌کردم و منابع را بیشتر می‌خواندم یا چند جلسه کلاس رفع اشکال می‌رفتم. من فکر می‌کنم بهترین مشاوره برای هر فرد، خود اوست. مسلماً هر کسی بیشتر از مشاور خودش را می‌شناسد و می‌داند علاقه‌ا‌ش چیست. همچنین در کنار درس‌خواندن قطعاً کتابهای تست لازم است.

سپیده علی‌پور:

از همان ابتدا علاقه‌ام به ادبیات و رشته‌ انسانی بود؛ اما خانواده‌ام می‌گفتند چون در مدرسه‌ تیزهوشان هستی، بهتر است رشته‌ تجربی را انتخاب کنی. من فکر می‌کنم باید در درس‌خواندن هدف داشت و مانند قانون جذب اهداف خود را پیش برد. باید تلاش کرد و در کنار آن مثبت اندیشی داشت.

درس را باید باکیفیت و مفهومی خواند

ریحانه بناکار:

به نظر من درس را باید با کیفیت و مفهومی خواند. بچه‌ها باید خودشان را باور داشته باشند و فکر نکنند کسانی که در شهرهای بزرگ زندگی می‌‌کنند، یک پله از آنها جلوترند. متأسفانه بچه‌های ما نسبت به کسانی که در شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند، اعتماد به نفس‌ کمتری دارند. البته در این مورد امکانات هم مهم است؛ اما هستند برخی افرادی که امکانات کافی دارند، ولی اعتمادبه نفس ندارند.

آرامش در درس‌خواندن

ریحانه رضایی:

من از همان دبستان، درس‌خواندن برایم جدی بود. از سال یازدهم شروع کردم برای کنکور خواندن و چون بیرون نمی‌رفتم، وقت بیشتری داشتم که تمرکز کنم. هر روز سعی می‌کردم به طور ناچیزی هم که شده عملکرد بهتری نسبت به روز قبل داشته باشم و روزهای آخر درس‌خواندنم حتی به 14 ساعت هم می‌رسید. اما آرامش در درس خواندن خیلی مهم است و این که خودمان را عادت بدهیم به این که هر روز صبح بلند شویم، پای میزمان بنشینیم و درس بخوانیم.

زمان کم و بازدهی بالا

محدثه قره‌چاهی:

برای درس‌خواندن باید اول علاقه داشت. خودِ من با وجودی که معلمها به دلیل خوب‌بودن درس‌هایم به تجربی ترغیبم می‌کردند، اما به خاطر علاقه، رشته‌ انسانی را انتخاب کردم. من فکر می‌کنم بهترین روش برای درس‌خواندن، درس‌خواندنی است که با زمان کم و بازدهی بالا باشد.همچنین فراموش نکنیم علاوه بر درس‌خواندن، باید از زندگی هم لذت برد. من سالهای دهم و یازدهم خوب می‌خواندم؛ اما به طور جدی و برای کنکور از سال دوازدهم شروع کردم و در این بین خواندن کتاب «اثر مرکب» خیلی بر من تأثیر گذاشت که پیشنهاد می‌کنم همه‌ دوستان پشت کنکوری آن را مطالعه کنند.

محمدعلی میرغیاثی:

از همان ابتدایی جزو دانش‌آموزان درسخوان بودم؛ اما در مورد کنکور از شهریور سال قبل شروع به درس‌خواندن در زمان زیاد کردم. صبح‌ها از ساعت 6:30  تا ساعت 23، 24 و تا آنجا که می‌توانستم درس می‌خواندم و تست می‌زدم. بعد از امتحانات دی‌ماه به یک نقطه‌ امن در یادگیری رسیدم و شروع کردم درسهای سال دهم و یازدهم را خواندن. البته من فکر می‌کنم رمز موفقیتم در صبح زود از خواب بیدارشدن و زمان زیادی برای دستیابی به هدف‌ اختصاص دادن است. با این کار قطعاً به نتیجه خواهی رسید.

فرید امیری:

روش‌های درس‌خواندن من متغیر بود. وقتهایی بود که خیلی باانگیزه درس می‌خواندم و برنامه‌ای متناسب با آن داشتم. گاهی هم حالم خوب نبود و برنامه‌ای متناسب با آن برای درس‌خواندنم می‌ریختم. من فکر می‌کنم بیشتر کسانی که برنامه‌ریزی می‌کنند، اول برنامه‌اشان را جدی و محکم شروع می‌کنند و رفته‌رفته عمل‌کردن به برنامه‌اشان کمرنگ می‌شود. البته گاهی شرایطی پیش می‌آید که لازم است انسان حتی در برنامه‌ریزی خود انعطاف‌پذیر باشد. مانند برنامه‌ درسی من که خیلی هم دقیق و منظم نبود و گاهی 60- 70 درصد آ ن اجرا می‌شد. چیزی که بود من یک روز را به عنوان روز جبران برای تمام کارهایی که نتوانسته بودم در طول هفته انجام دهم اختصاص می‌دادم. چیزی که در موفقیت من تأثیر داشت، درس‌خواندن از سال یازدهم بود. ‌

پوریا نگهدای:

مسلماً بچه‌های پایه‌ دهم و یازدهم وقت بیشتری برای درس‌خواندن دارند. البته روش‌های درس‌خواندن برای هرکس متفاوت است. ممکن است من ریاضی را در دو ساعت بفهمم؛ ولی دوستم در چهار ساعت ریاضی را یاد بگیرد. به نظر من انسان باید اول به خودشناسی برسد و ببیند در چه چیزی قوی و در چه چیزی ضعیف است. خصوصاً این که انسان باید به دنبال علاقه‌‌اش برود. آدمی که علاقه ندارد، مانند جسمی است که روح ندارد. همچنین برای درس‌خواندن باید دور حاشیه‌ها را خط کشید. به عنوان مثال سال گذشته بچه‌ها در بحث انتخابات وارد مسائل سیاسی شدند و خب از این نظر خیلی هم ضرر کردند.

امیرحسین عطاپور:

من فکر می‌کنم درس‌خواندن برای هرکس متفاوت است؛ چون خانواده‌ و امکانات افراد متفاوتند. این پشتکار و استمرار است که در درس‌‌خواندن مؤثر است. به همین دلیل است که باید از سربالایی‌ها و سراشیبی‌های کنکور ناامید نشد.سال قبل به دلیل کرونا، اکثر دانش‌آموزان انگیزه‌اشان را برای درس‌خواندن از دست دادند. توصیه‌ام به دانش‌آموزان این است همان ساعتی که در خود توانایی درس‌خواندن می‌بینند درس بخوانند و خودشان را بی‌جهت خسته نکنند.

- چگونه افکار منفی را از خود دور می‌کردید؟

گذشتن از سنگریزه‌ها و صخره‌ها

پوریا نگهداری:

البته گاهی افکار منفی ذهن را اشغال می‌کند و تحت سیطره خود قرار می‌دهد؛ اما خدا را شکر در سال دوازدهم، آرامشم به اوج رسید. به هر حال هر انسانی که می‌خواهد از کوهی بالا برود، در مسیر آن سنگریزه و صخره‌هایی وجود دارد که من در این مسیر سنگریزه‌ها را کنار زدم و به کمک خانواده‌‌ام از صخره‌ها گذشتم و افکار منفی را کنار گذاشتم. از دلایل دیگری که اعتماد به نفس مرا افزایش می‌داد، خواندن کتاب «اثر مرکب» و همچنین کتابهای وین دایر بود که باعث می‌شد آرامش به سمت من بیاید.

سعی کردم خودم را نبازم

محمدعلی میرغیاثی:

بعضی خانواده‌ها ناخواسته شرایطی را برای دانش‌آموز به وجود می‌آورند که خود متوجه آن نیستند. یک سری حرف‌هایی می‌زنند که این حرفها فشار روحی زیادی به دانش‌آموز وارد می‌کند. من هم مانند بسیاری از دانش‌آموزان شکست‌های زیادی خوردم؛ اما سعی کردم خودم را نبازم و راهم را با قدرت ادامه دهم. تلاش کردم تا آنجا که می‌توانم به افکار منفی توجه نکنم و خودم را کنترل کنم. بیشتر سعی می‌کردم فکرم را معطوف درس‌خواندن کنم تا به سمت افکار منفی نرود.

آینده‌ی روشنی را برای خودم می‌دیدم

همین هستم که هستم...

فرید امیری:

هیچ‌گاه افکار منفی در مورد آینده‌‌ام نداشته‌ام. از همان زمانی که وارد رشته‌ ریاضی شدم، آینده‌ روشنی را برای خودم می‌دیدم. گاهی خیلی خسته می‌شدم؛ اما ناامید نه. مهمترین عامل، خودشناسی و خودمدیریتی بود. به نظر من قبل از هرچیز انسان باید خودش را بشناسد. به طور مثال من خودم می‌دانستم که توانایی ده ساعت در روز درس‌خواندن را ندارم و اگر رؤیاپردازی می‌کردم نمی‌شد. به خودم گفتم من همین هستم که هستم و به مقدار توانایی‌ام برنامه‌ریزی کردم. مواقعی پیش می‌آمد که حس و حال بدی داشتم و گاهی حتی یک ماه دچار افسردگی مطلق می‌شدم؛ اما به مرور خودم را از آن حالت بیرون می‌کشیدم. من فکر می‌کنم اکثر کنکوری‌ها با استرس زندگی می‌کنند و در این میان یاد خدا، دور کردن آدم‌های منفی از خود و دوست خوب، تأثیر زیادی در آرامش انسان دارد. عقیده دارم هر کس باید برنامه‌ای بریزد که مختص خودش باشد. این که یک نفر بگوید من ساعت 5 برای درس‌خواندن بلند می‌شوم و بقیه هم بگویند من هم می‌توانم درست نیست؛ چون هرکس ظرفیتی دارد.

پرنده‌هایی بر ذهن ما

امیرحسین عطاپور:

من فکر می‌کنم افکار منفی همانند پرنده‌هایی است که بر ذهن می‌نشیند و این ما هستیم که باید این پرنده‌ها را از خودمان دور کنیم. در این مورد می‌توانیم به افکار مثبتی فکر کنیم که در آینده برای ما اتفاق خواهد افتاد. البته هر کسی می‌تواند به نوعی به آرامش برسد؛ یکی با قرآن خواندن یا با هر چیز دیگر. انسان باید در مرحله اول بداند چگونه به آرامش می‌رسد، بعد آن کار را انجام دهد و به آن پناه ببرد تا افکار منفی از او دور شود و به آرامش برسد.

نامه‌ای برای خدا

محدثه قره‌چاهی:

من فکر می‌کنم هر فردی خود را بشناسد، به خود کمک زیادی در دورکردن افکار منفی می‌کند و این که به خودت بقبولانی اگر نتوانستی به هدفت برسی، اشکالی ندارد و تو به آخر خط نرسیده‌ای. من برای دور کردن افکار منفی، با خدا درددل می‌کردم، گاهی برای خدا نامه می‌نوشتم و فیلم‌های انگیزشی می‌دیدم که البته خانواده هم در آرامشم خیلی کمکم کردند.

خودمانی حرف زدن با خدا

اطهر امیری:

اگر خداوند آرزویی را در دلمان قرار دهد، مطمئناً قدرت رسیدن به آن آرزو را هم به ما می‌دهد. من برای دورکردن افکار منفی از خودم در کنار درس‌خواندن، ورزش می‌کردم. کتاب‌هایی را که باعث آرامشم می‌شد مطالعه می‌کردم و یک وقتهایی هم با خدا خودمانی حرف می‌زدم.

استفاده از افکار منفی

سپیده علی‌پور:

زمانی که افکار منفی به سراغم می‌آمد، از این که به هدفم نرسم احساس ترس‌ می‌کردم و همین باعث می‌شد انرژی دوباره‌ای برای درس‌خواندن بگیرم؛ به گونه‌ای که از افکار منفی، به طور مثبت استفاده می‌کردم.

توکل به خدا

ریحانه بناکار:

من فکر می‌کنم انسان باید آن قدر مثبت‌اندیش باشد که راه افکار منفی را بر خود ببندد. توکل بر خدا بزرگترین راه رسیدن به آرامش است. بچه‌‌ها باید زمانی که افکار منفی به سراغشان می‌آید، سراغ فضای مجازی و تلویزیون نروند که این‌ها خود باعث بیشتر شدن افکار منفی است. بهترین کار در این مورد، صحبت کردن و درددل کردن با پدر و مادر است.

الان وقت فکر کردن به افکار منفی نیست

ریحانه رضایی:

افکار منفی‌ام را روی برگه‌ای یادداشت می‌کردم، آن را کناری می‌گذاشتم و با خودم می‌گفتم الان وقت فکرکردن به این چیزها نیست و وقت درس‌خواندن است. قبل از خواب با خودم حرف می‌زدم و سعی می‌کردم به خودم آرامش دهم. گاهی کلیپ‌های پزشکی و عکس‌های دانشگاهی را نگاه می‌کردم که دوست داشتم در آن قبول شوم. اینها نیروهایی بود که مرا به سمت جلو هل می‌داد و ترغیبم می‌کرد که بیشتر درس بخوانم.

- نقش خانواده در موفقیت یک دانش‌آموزچیست؟

ایمان داشتن به بچه‌ها

ریحانه رضایی:

من فکر می‌کنم خانواده‌ها باید با خودشان رو راست باشند که ما آرامش خودمان را می‌خواهیم یا آرامش فرزندانمان را؟ باید بچه‌ها را باور داشته باشند تا بتوانند استعدادشان را شکوفا کنند. بچه‌ها دوست دارند در این سن تجربه کنند و آزادی داشته باشند تا بتوانند خودشان انتخاب کنند. از خانواده‌ها می‌خواهم به بچه‌ها ایمان داشته باشند.

بچه‌ها را تحت فشار نگذاریم

فرید امیری:

من فکر می‌کنم خانواده‌ها می‌توانند بیشترین حامیان دانش‌آموزان در زندگی باشند. باید بچه‌هایشان را از لحاظ روحی - روانی حمایت کنند. درک کنند که فرزندشان ممکن است گاهی هم حالش بد باشد و حوصله‌ای برای درس خواندن نداشته باشد. عقده‌های جوانی و نافرجامشان را سر بچه خالی نکنند و او را تحت فشار نگذارند.

همراه، نه تعیین‌کننده

پوریا نگهداری:

مسلماً هر خانواده‌ای دوست دارد بهترین آینده را برای فرزندش بسازد. همانند مادر من که از اول دبستان تاکنون برنامه‌ درسی ما را چک می‌کرد و آنقدر به ما نزدیک بود که حتی می‌توانست کنار ما امتحان کنکور بدهد. همچنین پدرم که بدون هیچ فشاری همه‌ شرایط را برایمان مهیا کرده بود. من فکر می‌کنم خانواده‌ها بهتر است به جای آن که تعیین‌کننده باشند، با بچه‌ها همراه باشند.

مقایسه نکنید

اطهر امیری:

مهمترین وظیفه‌ هر خانواده پی بردن به علاقه‌ فرزندان است. فرزندشان را با کسی مقایسه نکنند و بدانند حتی علایق دو خواهر و برادر هم با هم فرق دارد. در زمان کنکور افکار منفی را از فرزندشان دور کنند و به جای این که به اجبار بگویند ما این را از تو می خواهیم، بگویند ما تو را باور داریم؛ هر چه که باشی...

امیرحسین عطاپور:

خوشبختانه با زندگی کردن در این عصر تکنولوژی، لازم نیست که هر فرزندی راه و شغل پدرش را ادامه دهد. بهتر است قبل از پایه‌ دهم، خانواده‌ها به استعداد فرزندشان پی ببرند، به علایق او احترام بگذارند و او را همراهی کنند.

آرامش در خانواده

محمدعلی میرغیاثی:

خانواده نقش خیلی زیادی در مراحل زندگی یک فرد دارد. اگر در خانواده‌ای آرامش وجود داشته باشد، مسلماً آن آرامش به بچه‌ها نیز انتقال می‌یابد و در این میان واقعاً خانواده‌ی من کمکم می‌کردند و همگام با من پیش می‌آمدند. انگار آن‌ها هم می‌خواستند امتحان کنکور بدهند. محیط خانه را ساکت نگه داشته بودند و تا آنجا که می‌شد، تلویزیون را روشن نمی‌کردند. البته برخی خانواده‌ها از بچه‌ها توقع زیادی دارند که این خیلی بد است و خود به خود باعث استرس می‌شود. در این بین باید با بچه‌ها صحبت کنند و بگویند اگر شد شد و اگر نشد باز هم دوستت داریم و زندگی ادامه دارد.

درک کردن فرزندان

سپیده علی‌پور:

باید فرزندانشان را درک کنند. تا آن‌جا که می‌توانند امکانات را برای آنها فراهم کنند و اجازه بدهند به دنبال علایقشان بروند؛ چون اگر فرزند آنها چیزی را دوست نداشته باشد، قطعاً در آن نتیجه‌‌ای هم نخواهد گرفت.

علاقه مهمتر از هر چیز

ریحانه بناکار:

مقایسه کردن با بچه‌های دیگر خیلی بد است که خیلی از خانواده‌ها این کار را انجام می‌دهند. اجازه بدهند بچه‌ها به دنبال رشته‌ موردعلاقه‌اشان بروند؛ هرچند بگویند این رشته اشباع است. مطمئن باشند هرکس کاری را با علاقه انجام دهد، مسلماً در آن کار پیشرفت می‌کند و موفق می‌شود؛ همان طور که خانواده‌ من تا آنجا که توانستند من را حمایت کردند.

آرامش در خانواده

محدثه قره‌چاهی:

آرامش در خانواده از هرچیز برای یک دانش‌آموز مهمتر است. همان طور که در زمان کنکور خانواده‌ من سعی کردند محیط آرامی برایم مهیا کنند تا من بتوانم به هدفم برسم.

- در سال 1415، یعنی 15 سال بعد خود را چگونه می‌بینید؟

مفیدبودن را دوست دارم

محمدعلی میرغیاثی:

دانشگاه و خدمتم را تمام کرده‌ام و دوست دارم در آن زمان آنقدر درآمد داشته باشم که بتوانم دست چند نفر را بگیرم.کلاً مفیدبودن را دوست دارم.

فرید امیری:

نمی‌توانم آینده را پیش‌بینی کنم؛ چون ممکن است هر لحظه مسیرهای جدیدی پیش بیاید. 

پوریا نگهداری:

انسان باید در هر سنی که هست، از چیزهایی که دارد لذت ببرد و دست از تلاش برندارد؛ حتی در زمان پیری. چون ما به هرچه برسیم باز هدف بزرگتری هست که بخواهیم به آن برسیم.

امیرحسین عطاپور:

دوست دارم تا آن زمان تخصصم را گرفته باشم و تا آنجا که می‌توانم راه دکتر سمیعی را ادامه بدهم. شاید هم در ایران نباشم... کسی چه می‌داند؟

اطهر امیری:

دوست دارم تا آن زمان اثری از خودم به جا گذاشته باشم. بیمارستان، خیریه، یا هر چیزی که برای مردم مفید باشد.

سپیده علی‌پور:

فکر می‌کنم در آن تاریخ استاد دانشگاه و صاحب خانه و زندگی باشم.

ریحانه بناکار:

دوست دارم در 35 سالگی دکترایم را گرفته باشم و در عرصه جهانی حرفی برای گفتن داشته باشم.

ریحانه رضایی:

فوق‌تخصصم راگرفته باشم و به جایی برسم که بتوانم به دیگران از لحاظ روحی آرامش ببخشم.
محدثه قره‌چاهی:

دوست ندارم آینده را پیش‌بینی کنم و در این مورد صحبت کنم.

- به نظر شما چرا   اکثر کسانی که به جایی می‌رسند و تا حدودی شهرت پیدا می‌کنند، از نی‌ریز می‌روند؟

محدثه قره‌چاهی:

متأسفانه اکثر افراد توجه‌شان معطوف به شهرهای بزرگ است. چرا ما نباید روی شهرهای کوچک و شهر خودمان سرمایه‌گذاری کنیم؟ همان طور که مادرم همیشه می‌گوید، اگر به جایی رسیدی بیا و به مردم خودت خدمت کن.

اطهر امیری:

عده‌ی زیادی بودند که تصمیم داشتند کارهای زیادی انجام دهند؛ اما نکردند. خوب است که اگر ما به جایی رسیدیم، خودمان را گم نکنیم و یادمان نرود از کجا به کجا رسیده‌ایم.

موفقیتتان را مدیون چه کسانی هستید؟

پوریا نگهداری:

خدا، خانواده، کادر مدرسه خصوصاً سال دوازدهم، خاله‌ها و دایی‌ها، آقایان کریمی، تاجبخش و دیانت.

امیرحسین عطاپور:

خانواده، زنده‌یاد آقای قره‌چاهی، آقای دیانت، مدیریت و معلمان مدرسه مسروری.

اطهر امیری:

خدا و خانواده که در این روزهای سخت مرا همراهی کردند.

سپیده علی‌پور:

خدا، خانواده و دوستان.

ریحانه بناکار:

خدا، پدر و مادر، دایی‌ها و آرزوی موفقیت برای تمام کسانی که در عرصه‌ کنکور می‌جنگند.

ریحانه رضایی:

خدا، خانواده، معلم‌ها.

محمدعلی میرغیاثی:

خدا، خانواده، پدر و مادر.

فرید امیری:

خدا، پدر و مادر، معلمان مدرسه.

محدثه قره‌چاهی:

خدا، خانواده‌ام که پشتیبان خوبی برایم بودند، معلم‌ها، مدیران و خودم که در این مسیر ثابت‌قدم ایستادم. در اینجا لازم است بگویم هیچ‌وقت آن طور که باید وشاید به رشته‌ی انسانی اهمیت داده نشده و این رشته مظلوم واقع شده. همیشه این‌طور در ذهن افراد جا انداخته‌اند که هر کسی درس‌هایش خوب است باید به رشته‌ تجربی برود و دانش‌آموزان انسانی را کم‌استعداد جلوه داده‌اند. در صورتی که رشته انسانی یکی از رشته‌های بسیار مهم است و کسانی که کشور را مدیریت می‌کنند در همین رشته درس خوانده‌اند.



نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها