تعداد بازدید: ۳۹۷
کد خبر: ۱۱۰۳۵
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۶ - 2021 31 October
بی‌بی چارقدش را مرتب کرد و دست‌های حنازده‌اش را به هم مالید که گفتم:

- بی‌بی جون، چقد این پا اون پا می‌کنید، دیر شدا...

چپ چپ نگاهم کرد...

- هوی، چته گلاب؟ تو بری چه حالا ایطو منتظری من زودتر برم؟ راسُشه بوگو با کی قرار دری؟

- ای بابا قرار چیه بی‌بی؟ میگم دیرتون نشه، الانه که سر و کله‌ی مش موسی پیدا بشه و بیاد دنبالتونا، قرار شد با هم برین عیادت ملوک خانوم دیگه، درسته؟

قوطی کرم را برداشت و آن را به دستانش مالید.

- ها، مِخیم بیریم پَلو ملوک، بعدُشم دور نیشه، تو جوش نزن...

در هال را برای رفتن باز کرد که زدم روی شانه‌اش...

- بی‌بی...

- مرررررگ... چی چی میگی، مث اجل افتیدی پشت سر من، هول کردم.

ماسک را گرفتم طرفش...

- اینو داشت یادتون میرفت...

- ای چی چیه؟

- این چیه؟ ماسکه دیگه بی‌بی. چیه؟

- مینَم، کور خو نیسم، میگم ینی بری چی‌چی دری میدی من؟

- وا، پس به کی بدم بی‌بی؟ ماسکتون رو داشتین فراموش می‌کردین.

- ماکس؟ دختر من دو نوبت واسکَنومه زدم، دیه ماکس ماخام چیکار؟ تازه دو دفه‌ام کولینا گرفتم...

- درسته بی‌بی جون ولی باز باید مراقب باشین و ماسک بزنین...

- میگم من نیخوام...

- بی‌بی خطرناکه‌ها...

- نیخوام... 

همانطور با بی‌بی مشغول یکی به دو کردن بودم که مش موسی یاالله گویان آمد تو...

بی‌بی گل از گلش شکفت...

- بفرما مش موسی، بفرما، والا ایطو بده، بیا تو یَی چوی بخور  تا بیریم...

مش موسی نگاهی به بی‌بی انداخت...

- نه دیگه بی‌بی جون، دیره، بیریم...

بی‌بی پا تند کرد که مش موسی نگاهش کرد...

- وا بی‌بی، نپه کو ماسکُت...

بی‌بی به مِن و مِن افتاد...

- اَی وای، داشت یادُم میرفت، اصلن میفمی چی‌چیه مش موسی؟ همش تقصیر ای گلابو خدازده هه، هرچی میگم ماکس بزنم، میگه بی‌بی دو تِی نوبت واسکنُته   زدی دیه نیخوا!

گلابتون
نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها