ماجراهای تبعه موجاز
یَکی از موشکلات وَلایات مختلف در دونیا، عمل نکردن اربابان آنها بی وعدَه و وعیدهای خود است. حالا چَه دَولتی باشد که انتخاب شود، چَه حکومتی که بی زور سر کار بَیاید.
یَک مرتبَه نَظاره مَیکونی چَه مَیخواستی و چَه شد! حتی پیش خود گفتَه مَیکونی خاک بر سرمان؛ همان قبلی که بهتر بود...
نظیر این بدقولی را مَیتوان در حکومت طالیبان نَظاره کرد. پیدرسوختهها انگار ریست شده و بی تنظیم کارخانَه برگشتهاند.
هی ما گفتَه مَیکردیم آنها همان طالیبان قدیم و گرگی در لَباس گوسفندند؛ دونیا قبول نَمیکرد.
حالا نَظاره کونید چَه چیزهایی را حرام بَکردهاند؛ موسیقی و آواز، نقاشی، مکتب رفتن دختران، شلوار قیرمز، آستین کوتاه و ....
تازه گفتَه کردهاند موجازات اعدام و قطع عضو را مَیخواهند از سر بَگیرند و در ملأ عام اجرا کونند.
مردم وَلایت ایران هم ناشکرند؛ بی نظر شما این بدقَولیها بدتر است یا بد قَولی ارباب شما که فقط باعث گَرانی و تورم مَیشود؟ چَه اهمیتی دارد که برنج کیلویی 45 هَزار تومانی بَخورید یا گردوی دانهای دو هَزار تومانی بشکنید؟
خدا را شکر کونید که تنتان سالم است و بی خاطر یَک آستین کوتاه یا موسیقی و نقاشی در کوچه و سَرَک (خیابان) شلاقَتان نَمیزنند. خدا سلامتی دهد؛ والا...
نجیب
نظر شما