تعداد بازدید: ۳۴۴
کد خبر: ۱۰۷۷۰
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۴:۲۱ - 2021 03 October
در پایان سال ۱۳۳۷ (۵ مارس ۱۹۵۹) پیمان دفاع متقابل (Mutual Defence Agreement) میان ایران و آمریکا بسته شد. این پیمان در آن شرایط در مردم این احساس را به وجود آورد که کشورشان دست نشانده آمریکا شده است. تنها گام دولت برای رویارویی با این وضع باب کردن اصطلاح سیاست «ناسیونالیسم مثبت» در برابر سیاست «موازنه منفی» بود که به دکتر مصدق و پیروان او نسبت می‌دادند. چند سال بعد آمریکا اصرار نسنجیده‌ای کرد که همه کارکنان وابسته به هیئت مستشاران نظامی آمریکایی و خانواده آنان که در چهارچوب پیمان دفاع متقابل در ایران می‌زیستند، از مصونیت دیپلماتیک بهره‌مند شده و قابل تعقیب در دادگاه‌های ایران نباشند. این قرارداد که با زحمت فراوان در ۱۳۴۳ به تصویب پارلمان رسید، افتضاحی برپا کرد. بسیاری آن را بازگشت به کاپیتولاسیون خواندند. کج سلیقگی آمریکایی و سستی ایرانی دست به دست هم دادند و سیاست جلب پشتیبانی نظامی آمریکا را که در شرایط آن زمان پایه‌های درستی داشت، بیهوده بی آبرو کردند. از همان هنگام به تدریج حمله مخالفان به خصوص آیت‌الله خمینی در میان مردم پشتیبان پیدا کرد. علت کوتاه آمدن شاه این بود که آمریکاییان کمک نظامی خود را موکول به تصویب این قرارداد کردند و نیک می‌دانستند هنگامی که تهدیدی متوجه آرزوها و خواب و خیال شاه درباره ارتش شود، توان هرگونه مقاومت از او سلب می‌گردد. به موازات این سیاست نزدیکی به غرب، گامهای دو دلانه‌ای در راه بهبود روابط با شوروی برداشته شد و در سال ۱۳۳۷ مذاکراتی میان دو کشور برای بستن قرارداد عدم تعرض دراز مدت به عمل آمد. عقد پیمان دفاع متقابل ایران و آمریکا نه تنها موجب قطع این مذاکرات شد، بلکه دوران بسیار تیره‌ای را در روابط ایران و شوروی به وجود آورد. اعلام یک جانبه ایران در ۲۴ شهریور ۱۳۴۱ (۱۵ سپتامبر ۱۹۶۲) درباره خودداری از دادن اجازه ایجاد پایگاه موشکی به هر کشور بیگانه، به این تیرگی روابط پایان داد و از هر دو سو کوشش شد با گسترش روابط اقتصادی فضای دوستانه‌تری به وجود آید. چند سال بعد در سفر شاه به شوروی، سران دو کشور درباره فروش گاز و خرید کارخانه‌های ذوب‌آهن و ماشین‌سازی به توافق رسیدند. در همان سفر  دوباره شاه به فکر افتاد که داستان قرارداد عدم تعرض میان دو کشور را زنده کند، ولی عَلَم که همراه او بود هشدار داد بهتر است همین برنامه‌های همکاری اقتصادی را که توافق شده است هضم کنند و ابتکارهای سیاسی تازه به زمان دیگری موکول شود، وگرنه ممکن است چنین عملی موجب نگرانی متحدان غربی ایران گردد. شاه به خوبی از واکنش مساعد مردم نسبت به چنین سیاستی آگاه بود و اعتقاد داشت افزایش وابستگی اقتصادی ایران و شوروی ضامن صلح میان دو کشور است. بعدها نیز در گفتگوهای خصوصی بارها یادآور می‌شد که شاه‌لوله گاز ایران - شوروی بیش از استقرار چندین لشکر در مرز دو کشور، به آسودگی خیال او از سوی همسایه شمالی کمک می‌کند. چند سال بعد ایران به خرید اسلحه از شوروی دست زد که اگرچه به هیچ رو مورد نیاز نبود، اما به گمان شاه می‌توانست از یک سو از نگرانی شوروی از برنامه‌های تسلیحاتی ایران بکاهد، و از سوی دیگر جلوی نزدیکی فزاینده روابط شوروی و عراق را بگیرد. ولی در این زمینه هرگز کامیاب نشد و شوروی با کمک ایران به کردهای بارزانی سخت مخالف بود و از این گذشته نتیجه گسترش نظامی ایران را درگیری این کشور با رژیم‌های طرفدار خود می‌دانست که نمونه آن مداخله ارتش ایران در عمان و رویارویی با شورشیان ظفار و یمن جنوبی بود. این جریانات باعث فراز و نشیب‌هایی در روابط ایران و شوروی شد و یک بار در سفر کوتاهی که شاه به شوروی کرد گفتگوی بسیار تندی میان او و برژنف صورت گرفت. با این همه، روی هم رفته روابط خوب دو کشور - به رغم این گونه اختلافها و بدگمانی دائمی متقابل - تا پایان شاهنشاهی ادامه یافت.

ادامه دارد

برگرفته جستارگونه‌ای از:
عالیخانی، علی‌نقی (1393) یادداشتهای عَلَم، جلد اول، تهران: کتاب سرا، صص 88    و 89
نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها