حکایتهای قُلمراد
به حضورتان عارضم که اینجانب قُلمراد قُلمرادیان فرزند مرادقُلی قُلمرادیان متولد و ساکن نیریز، مشکل اصلی مملکت را که باعث رنجش مردم و بیاعتمادی آنها به مسئولان میشود پیدا کردهام. مگر بعد از این همه سال مسئولان نمیگویند بیاعتمادی مردم را جبران کنید؟ این بیاعتمادی از کجا آمده؟
جوابش پیش من است. راهکار هم دارم. چون با خر رفت و آمد میکنم، فکر میکنید چیزی نمیفهمم؟ نخیر عاغا! ما خیلی حالیمان است ولی به روی خودمان نمیآوریم.
فکر نکنید این راهکار فرمول اقتصادی پیچیدهای دارد که اعتراف میکنم کار ما نیست. ما به همین خر خودمان خوشیم و کاری به این کارها نداریم.
البته من برای خودم یک فرمول اقتصادی ساده دارم و در 70-60 سالی که از خداوند تبارک و تعالی عمر گرفتهام، از آن ضرر ندیدهام و کارایی آن بارها برایم ثابت شده. این را از پدران مرحومم به ارث دارم و اصول آن به قرار زیر است:
1- از سود بانکی و غیر بانکی و وامهای سودی بانکها فرار کن. اینها همهاشان دروغ میگویند.
2- هرجا دیدی سود زیادی میدهند فرار کن. بارها به اطرافیانم گفتهام: این که هی بورسبورس میکنند اعتماد نکنید که یک جای کار میلنگد و یک روز گند آن در میآید. آدم داشتیم که خانه نازنین خودش و پدر و مادرش را فروخت و گذاشت توی بورس و خوشحالی میکرد که سرمایه چند میلیاردی دارد. ولی در عرض یک هفته سرمایهاش دود شد رفت هوا. خودتان دیدید و چشیدید و زبانتان هم سوخت.
3- هرجا حس کردی دندان طمع تو تیز شده فرار کن. طمع زیادی، خیلیها را به باد داده.
4- قانع باش.
بگذریم. داشتم میگفتم که من راهحل مشکل اصلی مملکت را که باعث رنجش مردم و بیاعتمادی آنها به مسئولان میشود پیدا کردهام.
این راهحل، یک مَثَل قدیمی است که حقیر طی سالها خرسواری و نشستن روی جُل خر، به درستیِ آن پی برده و باور دارم. آن مَثَل این است:
«خر نخریده، آخور بسته».
خب این چه ربطی به نارضایتی مردم و بیاعتمادی آنها دارد؟ میگویم.
آقای مسئول محترم!
همیشه اول خر را بخر و بعد برای آن آخور ببند. دولتهای محترم، نمایندگان گوگول مگولی، چرا وقتی تازه بر خر مراد سوار شدهاید و حتی قبل از آن، هی قول میدهید که من هشت تا را 9 تا میکنم، کلید مشکل مملکت دست من است، میلیون میلیون خانه میسازم، بیکاری را ریشهکن میکنم، پوز غرب را به خاک میمالم، تورم را صفر میکنم، و چنین و چنان.
این اختصاص به همه دولتها و مجلسها دارد و چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا ندارد که همه سر و ته یک کرباسند.
آقای عزیز!
تو اول صبر کن سوار خر بشو، خر را جلو بران، ببین میتوانی، نمیتوانی؛ بلد هستی، نیستی؛ میگذارند کار کنی، نمیگذارند. بعد که انجام دادی مردم خودشان میفهمند. نیازی هم به این وعده و عیدهای تکراری و دهانپرکن ندارد.
طرف هنوز یک پایش را نگذاشته توی رکاب و کامل سوار نشده شروع میکند به آخور بستن و قول دادن.
همین است علت اصلی بیاعتمادی مردم.
اگر از من «کلّه کنده»ی سرد و گرم چشیدهی دنیا دیده میشنوی، این تورم و بیکاری و بیمسکنی و تحریم و اعتیاد و فقر و هزار تا کوفت و زهر مار مملکت، با این دولت و آن دولت و نماینده و وزیر و وکیل حل شدنی نیست.
اگر کسی مردِ کار باشد اول باید بیاید جلو فقیرتر شدن مردم و بیکاری بیشتر کارگران و گرانیهای ساعتی را بگیرد. وگرنه این که میگویند دو ساله تورم را ریشهکن میکنیم، مصداق همان «خر نخریده آخور بسته» میشود. حالا ما گفتیم.
خودتان میدانید و مملکتتان.
امضاء: قُلمراد
نظر شما